باد بوی همه خاطره ها را آورد
حال این شاعر بی حوصله را جا آورد
و صدای تو در آن خاطره ها می پیچد:
بچه ها جمله بسازید همه با آورد
من نوشتم که غم واژه نان را دیشب
جسد بی رمق و خسته ی بابا آورد
شب سردی ست و من توی خودم می لرزم
باد با خود همه ی خاطره ها را آورد
یک نفر جیغ زد و نیمه شب هشتم تیر
شعر را مثل خودم، مرده به دنیا آورد
من باده فروش در ميخانه ي عشــــــــقم
تو را از شیشه میسازد، مرا از چوب میسازد
دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای
45229 بازدید
7 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
52 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Mohammad Hajarian
Powered by Gohardasht.com | MainSystem™