باد بوی همه خاطره ها را آورد
حال این شاعر بی حوصله را جا آورد
و صدای تو در آن خاطره ها می پیچد:
بچه ها جمله بسازید همه با �آورد�
من نوشتم که غم واژه نان را دیشب
جسد بی رمق و خسته ی بابا آورد
شب سردی ست و من توی خودم می لرزم
باد با خود همه ی خاطره ها را آورد
یک نفر جیغ زد و نیمه شب هشتم تیر
شعر را مثل خودم، مرده به دنیا آورد
من باده فروش در ميخانه ي عشــــــــقم
تو را از شیشه میسازد، مرا از چوب میسازد
دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای
52603 بازدید
10 بازدید امروز
44 بازدید دیروز
650 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian