زنی مشغول درست کردن تخم مرغ برای صبحانه بود.
ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز.
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی حالا برش گردون زود باش
باید بیشتر کره بریزی وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی نمک بزن نمک
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی میکنم، چه بلائی سر من میاری.
من اینجا بس دلم تنگ است ، و هر سازی که می بینم بد آهنگ است ، بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ، ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است
اگر سهمی از فردا داشتم...
که هیچ.......
اما اگر فردا سهم من نبود...
به یاد این همه سادگی...
یک یادش بخیر ساده...
از سهم خودت برایم کنار بگذار...
تا لااقل تلافی کرده باشی...
............امروزی را...
که...
تمام سهمم را برای دلتنگیت کنار گذاشتم
بچه داییم به دنیا اومده ، همه خوشحال و اینا ، مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین ؟
پَ نَ پَ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه نیو فولدر
!
تــو!
همان شقایقِ معروفِ شعرِ خوبِ سهرابی!
تا تــــو هستی،زندگی باید کرد
من باده فروش در ميخانه ي عشــــــــقم
تو را از شیشه میسازد، مرا از چوب میسازد
دختری عفت فروشد بهر نان خانه ای
45235 بازدید
13 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
58 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Mohammad Hajarian
Powered by Gohardasht.com | MainSystem™